دو گرامری که توی این آهنگ بهش برمیخوریم رو میخوایم با هم بررسی کنیم؛ یکی weil و یکی wäre.
خب معنی این کلمه رو میدونید. یعنی “چون، زیرا، برای اینکه” و وقتی که میخوایم دلیلی بیاریم ازش استفاده میکنیم. جملهای که با weil آغاز میشه، پاسخ به پرسشی با واژهی ?Warum است. اگر میخوایم دلیل چیزی را بدانیم از واژههای پرسشی warum یا wieso یا weshalb استفاده میکنیم. نکته ای که وجود داره اینه که وقتی از weil استفاده می کنیم فعل جمله به همون شکل صرف شده، به انتهای جمله انتقال پیدا میکنه. در اینجا چند مثال رو باهم بررسی میکنیم:
:Beispiele von weil-Sätzen
● mit Vollverben (با فعل اصلی):
.Marie ist sehr glücklich, weil sie heute ein Date hat
ماری خیلی خوشحاله، چون امروز یه قرار داره.
Das konjugierte Verb steht am Ende des Satzes.
فعل صرف شده در انتهای جمله ربطی میشینه.
● mit Modalverben:
Deutsch lernen macht Spaß, weil ich viele nette Leute kennenlernen kann.
آلمانی یاد گرفتن حال میده، چون با کلی آدم باحال آشنا میشم.
Das konjugierte Modalverb steht am Ende hinter dem Infinitiv.
فعل کمکی صرف شده در انتهای جمله بعد از مصدر میشینه.
● im Perfekt:
Deutsch lernen ist einfacher für mich, weil ich in der Schule schon Englisch gelernt habe.
آلمانی یاد گرفتن برای من آسونتره، چون توی مدرسه انگلیسی یاد گرفته ام.
Die konjugierte Form von haben oder sein steht am Ende hinter dem Partizip II.
فعل صرف شده haben یا sein در انتهای جمله بعد از قسمت سوم فعل(Partizip II) میشینه.
● mit trennbaren Verben:
Ich habe es eilig, weil mein Zug in 5 minuten abfährt.
من عجله دارم، چون قطارم ۵ دقیقه دیگه میره.
Das Präfix des trennbaren Verbs wird nicht abgetrennt. Das ganze Verb steht am Ende des Satzes und wird konjugiert.
پیشوند فعلِ جداپذیر جدا نمیشه و کل فعل به صورت صرف شده در انتهای جمله میشینه.
نکته:
Der Satz kann auch mit dem Nebensatz beginnen. Achte dabei auf die Position der Verben.
جمله همچنین میتونه با جمله ربطی شروع بشه. در این مواقع حواست به جای فعل باشه.
Weil ich gestern Abend sehr viel gegessen habe, habe ich heute morgen keinen Hunger.
چون دیشب خیلی خوردم، امروز صبح گرسنه نیستم.
خب wäre در واقع حالت Konjunktiv II فعل sein هست که آدم میتونه ازش برای بیان چیزهای غیرواقعی استفاده کنه و در موقعیتهای مختلفی کاربرد داره، مثل:
• وقتی که میخوایم از آرزو و رویا حرف بزنیم.
• وقتی بخوایم شرایط غیرواقعی با wenn رو بیان کنیم.
• وقتی که میخوایم درخواست یا سوال مودبانه بکنیم.
• وقتی پیشنهاد یا توصیهای میدیم.(با افعال کمکی)
• …
اما اینجا نمیخوایم شلوغش کنیم و فقط به بحث اول میپردازیم که توی آهنگ هم ازش استفاده کرده.
به مثالهای زیر توجه کن:
: Beispiel mit wäre
● Wünsche/Träume (آرزو و رویا):
Ich wäre gern ein Millionär.
دوست داشتم که میلیونر باشم.
:Beispiel mit hätte
● Wünsche/Träume (آرزو و رویا):
Ich hätte gern einen schönen Garten.
دوست داشتم که یه باغ خوشگل داشتم.
خب حالا با این توضیحات بهم بگین که من چجوری این جملات رو بنویسیم: